نویسنده: جمشید خدادادی




 

مقدمه:

وقتی کتاب دارو مسئله پزشکی قرن نوشته آقای دکتر سید جلال مصطفوی کاشانی را به دقت مطالعه و وضع موجود جامعه ی جهانی را بررسی می کنیم، مسائل زیادی خود نمایی می کنند. از جمله اگر قرار بود فقط دارو، درمان همه ی دردها باشد، چرا این همه بیمار در بیمارستان های دنیا بستری اند و چند در صد از این بیماران بهبود می یابند و سالانه چند درصد بر اثر عوارض داروها جان خود را از دست می دهند؟
مسئله مهم تر این که از چه زمانی داروهای شیمیایی رواج پیدا کرد و چه کسانی بانی این امر بودند؟ آیا تاکنون داروهای شیمیایی توانسته است توقعات مردم دنیا را بر آورده کند یا خیر؟
علم پزشکی امروز که هزینه های هنگفتی را به خود اختصاص داده، در درمان برخی بیماری ها دچار عجز و ناتوانی شده است؛ زیرا به قول پزشکان عزیز، طب حاشیه ای مانند؛ آیورودا، طب چینی، هومیوپاتی، طب اسلامی، گیاه درمانی، انرژی درمانی و خلاصه طب قرآنی که آخرین طب ابدعی می باشد، به وجود آمده است.
علت وجود این همه طب، غیر از این است که طب نوین امروزی دیگر جوابگوی خیلی از بیماری ها از جمله یک بیماری ساده ای به نام میگرن نیست! مهم تر این که در دنیای کنونی شاهد بیماری هایی هستیم که علم پزشکی نوین این امراض را به نام بیماری های اتوایمیون می نامد و راه چاره ای هم برای آن نمی شناسد و تنها تجویزی که دارد، داروی هورمونی است به نام کورتون که از مشتقات کورتیکو ستیروئیدهاست.
تجویز این دارو عملاً اختلالات غده ی فوق کلیه را موجب نخواهد شد؟ آیا اختلال در غدد درون ریز انسان خود بیماری نیست؟ آیا یُدتراپی غده ی تیروئید که سمی شده، یک عمل علمی و منطقی است؟ آیا نابود کردن این غده از نظر علم پزشکی روز علمی است؟ آیا تاکنون درمورد این که چرا این غده سمی شده است، تفکر و تحقیق شده است؟ عملاً در این علم مشاهده می شود که اکثر مواقع مبارزه با معلول است نه با علت ها!
مهم تر و جالب تر این که در روش تحقیق فقط مواد مؤثر هر گیاه یا دارویی را مد نظر قرار می دهند. آیا تاکنون در این زمینه اندیشیده اید که چرا به این روش عمل می کنند؟ مگر اجرای این روش غیر از این است که پزشک، منهای دارو یعنی عدم توانایی در درمان بیمار!
مهم ترین عاملی که در نظر گرفته نمی شود، اثر غذا در بهبودی بیماری هاست. کسی که روش دارو درمانی را بنیان گذاشت، شخصی به نام پاراسلس بوده و از معروف ترین پیروان مکتب طب شیمیایی است که در قرن هفدهم می زیسته است.(1) درمان هایی که پاراسلس به وسیله ی مواد شیمیایی در بیماران به کار می برد، نه تنها نتیجه ای سودمند نداشت، بلکه خطرات و تلفاتی هم در برداشت.
یکی از بیماران او به علت صدماتی که از این راه پیدا کرد، نزد قاضی شکایت برد و قاضی به نفع او رأی داد و پاراسلس را محکوم کرد. پاراسلس به توصیه ی یکی از دوستانش شهر بال ( سوئیس ) را ترک و به اسلینگن نزدیک اشتوتگارت رفت و در آنجا نیز، نظیر همین گرفتاری برای او پیش آمد و چون ممکن بود او را زندانی کنند، فرار را بر قرار ترجیح داد و از آن پس با آوارگی و به در به دری و بدبختی در هیچ شهری بیشتر از یک سال باقی نماند.
با این حال، قیام پاراسلس به عنوان مخالفت با مکتب پزشکی ابن سینا، اثری عمیق در اذهان از خود به جای گذاشت و عده ی زیادی از پزشکان اروپا در کشورهای مختلف روش او را دنبال کردند و به این ترتیب مکتب طبی ابن سینا که با جهان طبیعت سرو کار داشت و از عوامل طبیعی برای درمان بیماری ها استفاده می کرد، رفته رفته در اروپا از میان رفت و طب شیمیایی و فرآورده های ساخت آزمایشگاه های شیمی جانشین آن شد.(2)
در حقیقت در می یابیم که این شخص مغرض ( پاراسلس ) کاری با علم طب کرد که هیچ وقت مردم نتوانند از سلامتی لازم برخوردار شوند، زیرا متأسفانه این فرهنگ نادرست در جامعه رواج یافت که دارو، درمان همه دردهاست!

نظر صاحب نظران در مورد عوارض داروهای شیمیایی

به گفته ی دکتر ناصر گیتی، استاد داروشناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، تقریباً تمامی داروها حتی درمواردی که بجا و به مقدار مناسب و متوسط درمانی مصرف شود، یک یا چند عارضه زیان بخش نیز ایجاد می کنند. هر قدر اثر درمانی یک دارو قوی تر باشد، عوارض آن شدیدتر و بیشتر است. درواقع، داروها مانند تیغ دو لبه ی برنده اند، یک لبه ی آن متوجه عامل و علائم بیماری است و لبه ی دیگر آن روی بافت های سالم اثر می گذارد.

دکتر ابوتراب نفیسی:

استاد دانشکده پزشکی دانشگاه اصفهان، معتقد است تقریباً با پیدایش هر داروی جدید، بیماری تازه ای در بین افراد پدید می آید که پیش از استعمال آن دارو موجود نبوده است، غرض از این تذکر، آن دسته داروهایی است که بجا و به موقع، با تشخیص و با مقدار مجاز استعمال شده باشد، در غیر این صورت خطرات و عوارضی که از استعمال ناآگاهانه و مقادیر غیر مجاز دارو تولید می شود، اساساً قابل بحث نیست. به عبارت دیگر، بحث بر سر پیدایش بیماری ها و عوارضی است که در صورت استعمال آن دارو تولید نمی شد.
تعداد و تنوع بیماری هایی که از دارو به وجود می آیند، از سال ها پیش تاکنون در تمام اجتماعات بشری مرتباً رو به افزایش است و بدون کوچک ترین شک باید آن را (Maladie Pharmacogeniques) نامید؛ یعنی بیماری هایی که از داروها به وجود می آیند.

عوارض داروهای شیمیایی (3)

1. داروهای مسکن و ضد درد و تب بر

آسپرین، زخم و خون ریزی معده پدید می آورد. ایندومتاسین عوارضی بسیار مانند دوار، زخم و خونریزی معده، اورمی اندک و کم شدن گلبول های سفید خون را در پی دارد. بوتازولیدین زخم معده، افزایش فشار خون، نارسایی کبد و کلیه و نیز کم خونی را موجب می شود.

2. داروهای آرام بخش

لارگاکتیل نقصان فشار خون، نازایی، ضعف عمومی، یبوست، اگزما، یرقان، کاهش گلبول های سفید و رعشه ی عضلانی ( پارکینسون ) پدید می آورد. والیوم ولیبریوم سبب اختلالات گوارشی، دانه های پوستی، اختلالات حیض ( قاعدگی ) و کاهش میل جنسی می شود و بدن به آن ها عادت می کند. میروبامات موجب اختلالات گوارشی، سردرد، دوار، آلرژی، فلج عضلانی چشم و سستی ماهیچه ها می شود.

3. مشتقات کورتیزون

به ویژه به عنوان ضد رماتیسم به کار می رود، عوارض فراوانی مانند زخم معده، افزایش فشار خون، دیابت، پوک شدن استخوان ها، نقصان میل جنسی، حذف قاعدگی، بروز علامت نرینه در زنان دارد.

4. آنتی بیوتیک ها

بی ضررترین آن ها پنی سیلین است که تظاهرات آلرژی پدید می آورد، حتی گاهی به هلاکت می انجامد. اختلالات معده و تشنجات عضلانی از عوارض دیگر آن است. استرپتومایسین و دی هیدرو استرپتومایسین، سرگیجه، کری، نارسایی عمل کلیه و ضعف عضلانی پدید می آورد. تتراسیکلین موجب اختلالات گوارشی، یرقان، زرد شدن دندان ها، تأخیر در رشد استخوان های دراز و دندان ها می شود. از آن رو مصرف آن هنگام آبستنی از سه ماه به بعد و در دوران کودکی تا 14 سالگی ممنوع است. کلرامفنیکل نیز موجب کاهش گلبول های خون، آلرژی و اختلالات گوارشی می شود.
مطالب بیان شده فقط به عنوان نمونه بود، و گرنه شرح همه ی عوارض ناشی از داروها، حتی به اجمال در یک کتاب بزرگ هم نمی گنجد. کتابی در 884 صفحه در سال 1973 توسط یک زیست شناس و شیمی دان و یک دارو شناس، با همکاری 37 تن از استادان پزشکی فرانسه با عنوان آثار نامطلوب داروها چاپ شده است که تمام فصول و ابواب آن به شرح زیان ها و خطرات داروها اختصاص دارد و باور نکردنی است. مؤلفان کتاب مزبور برای تدوین و تنظیم آن از 1964 کتاب و مجله استفاده کرده اند.

فناستین:

در سال 1888 کشف و ساخته شد و به بازارهای دنیای وارد شد. با وجود مصرف فوق العاده به مدت 60 سال در تمام کشورهای جهان از زیان های آن آگاه نشدند. ولی در سال 1948 استادان پزشکی دریافتند فناستین هنگام دفع از کلیه ها به صورت ذراتی متبلور در لوله های پیشابی جمع و متراکم می شود و به اپی تلیوم لوله ها آسیب می رساند و موجب آماس زهر آگین کلیه ( نفریت توکسیک ) می شود که حتی ممکن است به مرگ بینجامد.
طبق آمارها مسلم شد که بین سال های 1963 تا 1965 یعنی به مدت 2 سال حدود 20 نفر به علت عوارض کلیوی در سوئد در گذشته اند و سبب مرگ و هلاک آنان فناستین تشخیص داده شد.(4)
پس از آن در کتاب های داروشناسی درباره ی زیان فناستین چنین نوشته شد: « طبق مدارک موجود، فناستین در نتیجه انحلال گلبول های سرخ خون، کم خونی انحلالی ( آنمی همولیتیک ) تولید می کند و در بعضی موارد نیز آسیب های کلیوی غیر قابل جبران بر جای می گذارد. در درمان های طولانی با فناستین احتمال بروز متهموگلوبین خونی ( متهموگلوبینی ) و سولفهموگلوبین خونی ( سولفهموگلوبینی ) موجود است. وقوع مرگ با مقادیر زیاد دارو به علت فتور و سستی ( دپرسیون ) مراکز تنفس است. »
با توجه به آنچه ذکر شد، چنین نتیجه می گیریم که هر سال تقریباً یک میلیون نفر به دلیل ابتلا به عوارض ناشی از داروها، در بیمارستان های نیویورک بستری می شوند و از این گروه عظیم هر ساله حداقل 20/000 و حداکثر 120/000 نفر جان خود را از دست می دهند.
استادان فارماکولوژی فرانسه تعداد تلفات بیماران بستری در بیمارستان های آمریکا را که به علت ابتلا به عوارض ناشی از داروها می میرند، سالانه حداکثر 140/000 نفر ذکر کرده اند. اکنون بی اختیار و ناگزیر این پرسش تکان دهنده بر زبان جاری می شود که مسئول این کشتار عظیم سالانه کیست؟! این جنایت در کدام محکمه و در پیشگاه کدام قاضی باید رسیدگی شود و حکم صادره چگونه باید اجرا شود و مأمور اجرا کیست؟(5)

پی‌نوشت‌ها:

1. دارو، مسئله پزشکی قرن، ص 26.
2. همان، ص 25.
3. همان، ص 39.
4. همان، ص42.
5. همان، ص 51.

منبع مقاله :
خدادادی، جمشید؛ (1391)، خلاصه ی کلید ورود به طب قدیم، تهران: مؤسسه نشر شهر، چاپ چهارم